اعتماد به مدیران
امروزه، بسیاری از سازمانها بیش از پیش از کارکنان خود میخواهند در دنیای مدام در حال تغییر، که رقابت در آن شدید است، برای پیشبرد و دستیابی به اهداف سازمانی به ابراز ایده و آرای خود بپردازند. از این رو، این پژوهش با هدف بررسی تأثیر اعتماد کارکنان به مدیران بر آوای کارکنان با نقش تعدیلکنندة رفتارهای توانمندساز مدیران در سازمان فنی و حرفهای استان گیلان انجام گرفت. تحقیق حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوة جمعآوری دادهها توصیفی از نوع همبستگی است. جامعة آماری، کلیة کارکنان سازمان فنی و حرفهای استان گیلان (459 نفر) است که با روش نمونهگیری سهمیهای نمونهای به حجم 210 نفر با استفاده از فرمول کوکران تعیین شد. برای گردآوری دادهها، پرسشنامة اعتماد به سرپرست مک آلیستر، توانمندسازی رهبر آرنولد و همکاران، و آوای کارکنان ون داین و لیپاین بهکار گرفته شد. روش تجزیه و تحلیل دادهها شامل دو روش توصیفی و استنباطی بود که با استفاده از نرمافزارهای Spss 20 وSmart Pls 2 انجام گرفت. بر اساسا نتایج این پژوهش، اعتماد به مدیران بر آوای کارکنان تأثیر مثبت (504/0=β) و معنادار (96/1 t>) دارد و همچنین تأثیر سازههای تعدیلی تصمیمگیری مشارکتی و مربیگری معنادار و با ضریب مسیر استاندارد بهترتیب (22/0 =β) و (282/0 =β بوده است؛ درحالیکه سازة اطلاعرسانی در تأثیرگذاری اعتماد به مدیران بر آوای کارکنان معنیدار نیست و نقش تعدیلکننده ندارد. همچنین، شدت اثر تعدیلکنندگی دو سازة تعدیلی تصمیمگیری مشارکتی (086/0 = F2) و مربیــگری (12/0 =F2) تأیید شد.
تاکنون، در پژوهشهای حوزه ارزیابی و مدیریت عملکرد، بیشتر به تأثیر عوامل سامانهای بر اثربخشی اینگونه سامانهها توجه شده و تأثیر تعاملات انسانی کمتر مدنظر بوده است. همچنین به نظر میرسد در سازمانها نیز، در طراحی سامانههای ارزیابی و مدیریت عملکرد، به عوامل سامانهای، بیشتر از تعاملات انسانی اهمیت داده میشود. هدف این پژوهش بررسی رابطه اعتماد کارکنان به مدیر بهعنوان یک پدیده تعاملی با اثربخشی نظام ارزیابی عملکرد و مقایسه آن با رابطه سهولت استفاده از سامانه بهعنوان یک پدیده نظاممند با اثربخشی این سامانه است. این پژوهش در دو سازمان ایرانی در دسترس و دارای سامانه ارزیابی عملکرد، انجام شده است. تعداد 170 پرسشنامه بین کارشناسان و مدیران میانی پخش شد که در مجموع 146 پرسشنامه قابلاستفاده گردآوری شد. تحلیل عاملی اکتشافی برای مشخصنمودن عوامل اصلی، تحلیل واریانس برای آزمون توافق گروهی و رگرسیون چندگانه برای یافتن روابط بین متغیرها انجام شد. نتایج پژوهش، همبستگی آماری معنیداری از اثربخشی این سامانه را بین دیدگاههای مدیران و کارکنان نشان نمیدهد؛ این نتیجه، نشاندهنده تفاوت دیدگاه این دو گروه درباره این موضوع است. اعتماد کارکنان به مدیرانشان، برخلاف سهولت استفاده از سامانه، رابطه آماری معنیداری با اثربخشی سامانه از دیدگاه کارکنان دارد. در مقابل، سهولت استفاده از سامانه، رابطه معنیداری با اثربخشی سامانه از دیدگاه مدیران دارد. همچنین، براساس نتایج تحقیق، گرایش کارکنان به اعتماد، تنها متغیر این پژوهش است که با هر دو دیدگاه سنجیدهشده از اثربخشی سامانه ارزیابی عملکرد رابطه دارد.